به وقت سالگرد (۳)
خوب ترینم؛ ما سه ساله شدیم...
سه سالگی از آب و گل درآمدن است. امروز اگر سربرگردانی و به ابتدا و اکنون رابطه مان نگاه کنی، بلوغ و تکامل و پختگی مبینی در این رابطه... همان چیزِ مطلوبی که هر سال باید از سال گذشته بیشتر باشد! امروز که سر برمیگردانم و به عمر زیبای باهم بودنمان نگاه میکنم، چقدر خوش حالم از اینکه هر روز بیش از دیروز به هم آغشته شدن و در هم حل و هضم شدنمان را لمس کرده ام! چقدر دل خوش می شوم به اینکه چالش هایمان کمتر، درک متقابلمان بیشتر و صبوری و گذشتمان به عشقِ هم بیشتر شده است. چقدر خیالم آسوده میشود که دنیایمان به هم نزدیک تر شده و چقدر دلم گرم میشود به عشقی که درون قلب ما تکان که نخورده هیچ، عمیق و عمیق و عمیق تر شده...
یک نفر میگفت، از یک جایی به بعد دوست داشتن بیشتر نمیشود، بلکه عمیق تر میشود... و من به سی سالگی این رابطه فکر میکنم و از خدا میخواهم چنین روزی در سی سالِ دیگر، بتوانم از عمیق ترین احساسات قلبی ام به تو، که دیگر نه فقط مامن عاطفه و تکیهگاهِ امن من، بلکه تکیه گاه مهربانِ من و چندین فرزندی، بنویسم و این عشق را برای آیندگانمان به یادگار بگذارم و پیوسته عاشقت باشم...
خوب ترینم، ما سه ساله شدیم! مبارکمان باشد🌹
برچسب: نقش او در چشم ما، هر روز خوش تر می شود...
- ۹۹/۰۴/۳۰
نمی دونم دیگران بلد نیستن مثل تو انقدر از زندگی شون زیبا بنویسن یا اینکه واقعا زندگی شون به زیبایی شما نیست.
لذت می برم وقتی می بینم توی روز و روزگاری که ته عشق دو نفر یک سال اوله تو بعد سه سال همچنان از عشق می نویسی و حتی از بیشتر شدن و عمیق تر شدنش.
خدا رو شکر
بمونید برای هم