در پساپرده افکارم

[منزل راه نشین] ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ...

در پساپرده افکارم

[منزل راه نشین] ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ...

در پساپرده افکارم

زندگی
فهم نفهمیدن هاست ...

پیام های کوتاه
من از تو مینویسم و این کیمیا کم است...

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

اینکه هنوز اینجا می‌نویسم، شاید بخاطر یک احساس دلنشین قدیمی ست که حس خوشی را در من زنده نگه می‌دارد. با تمام رنج های ریز و درشتی که بر سرمان فرود می آید، گاهی بریدن و پرت شدن در خلسه‌ای از خاطرات گذشته و استپ‌ در لحظات لذت بخشش برای دقایقی، کار همان آرامبخش های دارویی را میکند! زندگی با همه ی بی رحمی اش که سیلی میزند بر صورتِ بزک کرده‌مان، گاهی با یک خاطره، و گاهی با یک خیال‌پردازیِ شیرین از آینده، میتواند هنوز هم قابل تحمل باشد...

و البته کاش کسی آرام و یواشکی در گوشمان می‌گفت، که دنیا قرار است در ادامه،  کدام روی زندگی را به ما نشان دهد؟!..

  • نویسنده: راه نشین