بسم الله الرحمن الرحیم
پستهای وب قبلی را که نگاه میکردم، یادم آمد چقدر حرفهایی داشتم که خوردمشان... چه نوشته هایی که همانطور در حالت چرکنویس باقی ماند و هیچگاه روی صفحه نیامد... داشتم خودم را مرور میکردم و احوالی را که رغبت من را برای نوشتن کمتر میکرد را...
هنوز هم همانم. با اینکه دفتر یادداشتم را نو کرده ام. ممکن است دیر به دیر بنویسم. و مدتها حرف هایم را بخورم. اما اینجا باید باشد. وبلاگ باید باشد. برای حرفهای طولانی و مهم تری که گاهی گفتنشان خیلی لازم است...
نه اینستاگرام و نه هیچ جای دیگری صفا و آرامش وبلاگ نویسی را ندارد. به قول اهل دلی، حکایت وبلاگ و شبکه های نوظهور اجتماعی، حکایت خانه های کاهگلی قدیمی با حوض فیروزه و گلدان های شمعدانی و فرش قرمز دستبافت کهنه است ، در تقابل با خانه های فول امکانات لوکس جدید! حال و هوا و صفای این کجا و آن کجا... کاش وبلاگ نویسی دوباره جان بگیرد.. کاش تمام رفته ها به وبهایشان برگردند...
+ چقدر حرف دارم برای نزدن...
برچسب: رونق گرفت ، از غم تو زندگانیم...
- ۹۴/۱۲/۲۳