در پساپرده افکارم

[منزل راه نشین] ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ...

در پساپرده افکارم

[منزل راه نشین] ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ...

در پساپرده افکارم

زندگی
فهم نفهمیدن هاست ...

پیام های کوتاه
من از تو مینویسم و این کیمیا کم است...

دارم می میرم!

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۵۸ ق.ظ

دارم می میرم از این حجم از خستگی. از یکنواختی. از تکرار روزهای بیهوده. از بی انگیزگی وحشتناکی که باعث میشود دست و دلم به هیچ کاری نرود! از خواب های بالای ده ساعت در شبانه روزی که در خانه هستم... از بیشتر روزهایی که درخانه هستم! از کتاب هایی که نیمه نیمه میخوانم و ول میکنم و حوصله ی تا آخر خواندنشان را ندارم. از موزیک، فیلم، تلوزیون، کار آشپزخانه، خندوانه و... از لم دادن روی تخت و پرسه زدن های از سر بیکاری در مجازستان. از بی ثمری، بی دغدغه گی، بی ذوقی، بی برنامگی!

یک دی ماه نفرین شده ی سرد هم اضافه شده به تمام اینها، تا همان یکی دو روز کلاس و جلسه و برو بیا را هم تا پایان امتحانات محصل ها، در روزهایم نداشته باشم...

دنیای عجییب متفاوت و ترسناکی را دارم سپری میکنم. خدا کند زودتر تمام شود این کابوس روزمرگی... دارم می میرم!

  • نویسنده: راه نشین

نظرات (۳)

حال روزهای من در یکسال و اندی ک میگذره
پاسخ:
میگذرد...
  • یاسمن مجیدی
  • تنت سلامت جان دل
    این نیز بگذرد
    "ای روزهای خوب که در راهید...از پشت لحظه ها به در آیید"
    پاسخ:
    ممنون یاسمن جانم
    پاشو برو کلاس ملاس قلاب بافی
    منم در راستای ایجاد تحولات روحی فکری و اینا دارم میرم
    خعلی خوب عست
    حالا درسته شما خودت مشاااوری اما این یه بار رو به حرف ما گوش کن
    پاسخ:
    نه بابا من حوصله این کارا رو ندارم 
    یه فصل بی حوصلگیه باید رد شه... 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">